ویژه محرم

السلام علیک یا ابا عبدالله …

پرسیدم: ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟  آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است. گفتم: که چیست محرم؟ باناله گفت: ماه عزای اشرف اولادآدم است 

 

  

  

 

سفرنامه حج

سیری در سفرنامه حج علامه میر حامد حسین هندی  

گر چه سیر و سفر کاری پسندیده و پرفایده است و در قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام بدان سفارش شده و آدابش بیان گردیده است1 لیکن پرداختن به زوایای پنهان تاریخ و افشای جرایم مجرمان و خیانت پیشگان و یا معرفی یک حرکت عقیده پویندگی چگونگی تحول و فراز و نشیب آن در فلان مقطع از زمان کاری است که از سفرنامه نویسان شایسته و کارآمد برمی آید. نویسنده خوب و دانشمند است که می تواند به خوبی از عهده چنین امری برآید و توانمندانه حقایق را به نمایش بگذارد. سفرنامه حضرت علامه میر حامد حسین هندی ره از این گروه سفرنامه ها است که به عربی نگاشته و نام «أسفار الانوار» بر آن نهاده است. میر حامد حسین در «أسفارالأنوار» از سفری گزارش کرده که در سال 1282 هجری قمری به همراهی برادرش سید اعجاز حسین هندی انجام داده است. آن دو سفر خود را از وطنشان شهر لکهنو در هندوستان آغاز نموده پس از رسیدن به شهر بمبئی از راه دریا و بوسیله کشتی رهسپار جده می شوند و پس از انجام عمره مفرده مکه مکرمه را به قصد زیارت مدینه منوره ترک می کنند سپس جهت انجام فریضه حج از مسجد شجره به احرام عمره تمتع محرم می شوند. وی سرانجام سفرنامه را با گزارش سفر به عراق و زیارت عتبات عالیات به پایان می رساند. نسخه خطی این سفرنامه دارای 387 صفحه به قطع جیبی است که قسمتی از آن به خط میر حامد حسین بوده و تا کنون چاپ نشده و ظاهرا قسمت هایی از نسخه مخطوط مورد هجوم موریانه قرار گرفته است. فتوکپی این کتاب از کتابخانه ناصریه شهر لکهنوی هندوستان تهیه و در اختیار مرکز تحقیقات حج قم قرار گرفت.

ادامه مطلب ...

سفرنامه حج

* سفرنامه شهید آوینی *

ای بقیع، ای گنجینه‌دار فریاد

حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام، و با که باید این راز را باز گفت که اسلام در مدینه‌النبی از همه‌جا غریب‌تر است؟
خطاب ما اینجا با عاشقان است، و با درد آشنایان، که این حکایت را دیگر، هر دلی تاب شنیدن ندارد. ای اشک مهلتی، تا بازگویم حکایتی را که قرنهاست در سینه‌ام مستور مانده است، و درد آشنایی نیافته‌ام، که این راز سر به مهر را با او زمزمه کنم.

 اینجا گورستان بقیع است،‌ و این خاک گنجینه‌دار فریادی است که قرنها ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کرده‌اند، و هرچند اشک ما تاب مستوری نداشته است، اما این بار، این بغضی نیست که فقط با گریه باز شود، و این جراحت نه جراحتی است که با مرهم اشک شور التیام یابد. حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام، و با که باید این راز را باز گفت که اسلام در مدینه‌النبی از همه‌جا غریب‌تر است؟
 

ادامه مطلب ...